دلنوشته های من برای تو به همراه عکس
دلم برای لحظه هایی میسوزد
که بی بهانه عقلم را زیر پا گذاشتم
و احساساتم را سرپا نگه داشتم.....
یه وقتى می شه كه تازه مي فهمى
اونى كه از همه ساكت تر بود
از همه بيشتر دوستت داشت،
ولى تو حواست به شيرين زبونىِ يه عشق دروغى بود!
گاهی مجبوری برای راحت کردن خیال دیگران،
خود را خوشحال نشان بدهی ...
تا آنها ندانند که در درونت چه غوغایست ... !
در دسترس بودنت دیگر برایم ارزش ندارد !
اکنون نه مشترک هستی نه مورد نظر...!
آخرین بار که من از تهِ دل خندیدم
علتش پول نبود ...
انعکاسِ جُوک هر روز نبود ...
علتش ، چهره یِ ژولیده یِ یک دلقک یا زمین خوردن یک کور نبود ...
من به " من" خندیدم !
که چو یک دلقکِ گیج
نقش یک خنده به صورت دارم
و دلم میـــــگرید ...!
یه روزایی تو زندگیت هست که حالت بده.....
خیلی بد
اما نمی دونی چه مرگته دقیقأ
همش تو فکری.....
فکری که آخرش تبدیل می شه به یه آه عمیق از ته دل
که کاش به گوش خدا برسه....
خودش یه کاری واست بکنه....
دوست ندارم این حالو.....
داغونت می کنه.....
تا جنون پیش می ری....
الهی هر کی این حالو داره خدا ازش بگیره...!!!
دﻟـم ﮐﻤﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍد
ﮐﻤﯽ سکوﺕ ...
ﺩلم،ﺩﻝ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍد ...
ﮐﻤﯽ ﺍﺷﮏ ...
ﮐﻤﯽ ﺑـُﻬـﺖ ...
ﮐﻤﯽ ﺁﻏﻮشِ ﺁسمانی ...
ﮐﻤﯽ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺲ ﺁﺩما.....